فلسفه ذکافونگ
در تعالیم و آموزشهای روان شناسانه ذکافونگ،
نگرشی مؤثر میان برداشتهای مختلف از طبیعت، انسان، اجتماع و به طور کلی ، کلیت
پیوسته نیروی حیاتی وجود دارد که جسم و روان هنرجویان را به صورت ارگانیک با
مفاهیمی چون توافق، اطاعت آگاهانه، رشد خلاقیت، شخصیت فردی، آزاد اندیشی، مشارکت
در فعالیتهای جمعی و ... آشنا می سازد تا با کمک تجربه های شفاف و انتقال پذیر، با
نظم بخشیدن به رفتارهای مجاز در هنجارهای اجتماعی در مقابل رنجهای ناشی از غم،
حسرت، شکست ، نا امیدی و.. تن و روان خود را پرورش دهند و به پاس ارزش های انسانی
باور کنند که می توانند.
همیشه از
تغییر دیدگاه در مقابل تغییر زمان تبعیت کنند و با تحولات ناشی از روابط پیچیده و
مناسبات اجتماعی ، فرهنگی، انسانی، ظهور و انحطاط خرده فرهنگها ، تکه ها مستقل
تجزیه شده از برخورد اندیشه ها، گرایش به تحقق قراردادهای متعارف در هنجارهای
اجتماعی و سایر ویژگیهای خاص و مؤقعیت ایجاد شده هم سویی و هم زیستی داشته
باشند.
با ایجاد تعادل، حرکتی هماهنگ در جهت مبارزه با
نفسانیت لجام گسیخته داشته باشند و استقامت خود را حفظ کنند تا امکان تحقق ارزش
های آرمانی فراهم شود.و مبنای داوری زندگی را علاوه بر تمکین پذیر عقلانی، در مقام
ملاحظه دل نیزمورد توجه قرار دهند.
در قلمرو حیات چالشگر ذهنی، جسم و روان خود را
برای مبارزه با بد آموزی ها و کج فهمیها فرا خوانیم و بدانیم که "ما
کیستیم؟" و "جایگاه ما چگونه و
چطور باید باشد" تا امکان رشد جسم و تربیت روان خود را در میان نیروهای نا
مساوی حیات فراهم سازیم و در مقام عامل کنش با موجودی نافرمان، توانایی همسان سازی
با پذیرش مسئولیت و اجبار اخلاقی را داشته باشیم تا زمینه و بستر ساختار ذهنی با
هم زیستی دو نیروی هم ساز ( تن و روان) فراهم شود و به طور مستمر با شناختی
آگاهانه از حقایق به تحقق حیات معقول خود
بپردازیم.
در سطوح مختلف قدرت، ابزار آن را مورد توجه قرار
دهیم و در مراحل تکوینی ساختار فیزیکی و روانی ، قدرت را به عنوان نتیجه ارتباط
مستقیم و تاثیر متقابل پدیده های فراروی ذهن بپذیریم و با تکیه برتبیین ابزار آن
از جمله: دانایی ، زور مشروط، ثروتی هم سو با ظرفیت هم ساز در عناصر مادی و معنوی،
ارتباط و پیوند با ارزش های برتر جامعه، به قدرت فردی و روابط پیچیده آن با
اجتماع، به گونه ای دیگر بنگریم.
به طور مستمر ، از تصویر پردازی های سینمای ذهنی
خود جهت تداعی و تجسم ارزش های تن و روان بهره مند شویم.
در مقابل زوال پذیری احساس و ادراک و مقابله با
آسیب های تدریجی آنها به پاک سازی درونی خود بپردازیم.
با دوری جستن از بد احساسی ها و کج فهمی های
فکری، آگاهانه در موضع تحلیل قرار گیریم تا بدین ترتیب ، هویت ما در عرصه هم
اندیشی و مشارکت جمعی، به پایه های نظام فکری خود استحکام بخشیده و با اتحاد و
ارتباط ارگانیکی ذهن بی انتها و جسم پردوام خود پیوندی نا گسستنی برقرار سازیم و
در جهت تحقق نفسانیت کنترل شده و مشروط، از لذت انتزاعی به مرحله خودساختگی روانی،
عاطفی و احساسی نایل و برقلمرو عاطفه ها، احساس ها و بالاخره نفسانیت مهار شده خود
تسلط یابیم.
به هنرجویان آموخته می شودتا متناسب با تمرینات
ادواری در فراهم ساختن انگیزه شادمانی و ایجاد آرامش نسبی تلاش کنند و به تدریج
ریشه های کمبود نشاط را در درون خود بخشکانند و به میرهای رهنمون شده با بینش و
تبیین آموزه های ذکافونگ هدایت شوند تا به انسانی متعهد، خودساخته و مسئولیت پذیر
تبدیل شوند.
در تعالیم و آموزه های ذکافونگ، سعی می شود
متناسب با روان، از یافته های روان شناسی استفاده شود تا هنرجویان رزمی در پرتو
تمرینات مداوم و تمرکز ذهنی و حرکت های فیزیکی بدن، به رشدی مضاعف نایل شوند.
همچنین سعی می شود با تکیه بروظیفه هنرهای رزمی و کارکرد رسالت روان شناسانه
آموخته شود که هنرجویان، ارزش زیستن را به بهای ناچیز از دست ندهند.
در تعالیم ذکافونگ ، قدرت در همه رابطه های
متغییر و تحرک پذیر انسانی حضور دارد و آزادی و سلطه رابطه ثابتی با هم ندارند؛ هر کدام از آنهابه درجه انعطاف پذیری
در قدرت بستگی دارند و نباید تصور شود که قدرت هنرجو باعث سلب آزادی دیگران می شود
، بلکه به او آموخته می شود از رابطه یک طرفه قدرت که به کلی نا متعادل است،
بپرهیزد.
سبک ذکافونگ از سال 1359توسط استاد شهروز افضلی
مقدم در اردبیل بنا نهاده شده است که پس
از تحقیقات و ممارستهای طولانی در محور هنرهای رزمی تدوین گردیده ، تکنیک ها و
فنون آن مدتهای متمادی مورد آزمایش قرار گرفته تا بتواند علاوه برفنون پیشرفته از
معقولات فرهنگی خود بهره بگیرد .در طی این سال هایی که از عمر ذکافونگ می گذرد
استاد فراز و نشیبهایی را دیده وعمری را برای تکمیل تکنیکها و فنون آن گذرانده است
تا به اهداف و طریقت آن برسد و چه روزها و شب هایی را به ممارست پرداخته است .
می توان گفت که دوران سخت آن سپری شده است و چه
سخنهایی که گفته نشده و چه حرفهایی که پشت سرآن نزده اند ولی با توکل به خدای
بی منتها و اراده راستین خودتا به اینجا رسیده کسانی بوده
اند که می خواستند انگیزه و اراده ایشان را سست کنند ولی نتوانستند چه از بزرگان و یا سایر افراد.آنچه مهم است و اهمیت دارد این است که
این سبک ابداع یک ایرانی است و قابلیت
مقایسه با سبکهای خارجی را دارا می باشد. که فنون و تکنیکهای آن ترکیبی از فرافکری ایشان است که
در همه میادین می تواند کار ساز باشد
استاد
افضلی علاوه بر اینکه یک استاد رزمی است یک نویسنده چیره دست نیز می باشد که در
نوشته های خود اخلاق و کردار نیک را مد نظر خود داشته و دارد و درد جامعه را با
قلم فرسایی خود بر روی لوح سفید می آورد. آنچه استاد را از دیگر ان متمایز می سازد
افکار منحصر به فرد اوست که با هنجارهای جامعه برخورد می کند .
