zeka

در همه حال ، زمان می گذرد و انسان عاقل و کاملتر می شود.

zeka

در همه حال ، زمان می گذرد و انسان عاقل و کاملتر می شود.

خلسه

چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۲۵ ب.ظ

خلسه

در تمامی فصول زندگی، آرامش از من سلب گردیده بود . آرزو داشتم چندصباحی بخود آیم و طعم شیرین زندگی را درک کنم. دریغا  که در حسرتش ماندم. ذهنم یارای همکاری بامن را نداشت. در گرداب زندگی ، در کوچه و بازار پرسه می زد . گویی که من برای او گناهی بزرگ و نابخشوده باشم. سبب آن چه بود من نمی دانم؟! شب و روز از پی هم سپری می شد . من دعایی را سر دادم تا خداوند جسمم را ازروحم رها سازد و مرا از قید و بند زندگی نجات بخشد. به خلسه فرو رفتم در عالم رویای صادقانه ، به حقایق موجود دست پیدا کردم. نمی توانم صفا و زیبایی ، طراوات و شادابی، شیرینی و لطافت آنچه را که دیده بودم را توصیف کنم. نمی توانم تاریکی و ظلمت، تلخی و نازیبایی ، زشتی و کراهتی را که لمس کردم را بیان و تعریف نمایم. مانده بودم که چه باید کرد تا از سردرگمی ها رهایی یابم.وقتی بخود آمدم فهمیدم رفتن خیلی آسان و راحت است اما حساب پس دادن بسی دشوار و سخت.                                                                                      

                                                                                        

 

  • شهروز افضلی مقدم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی