پیر طریقت
در عالم خویش شدن، انسان بودن معنا پیدا نمی کند زیرا خویش بودن در عالم غفلت است و از عاقلان فاصله می گیرد و چشم تماشا را از دست می دهد و نفسش اتشین می گردد. اگر از انابت به امید اجابت نباشد در دسیسه دیو هوس اسیر می گردد و می سوزد همانند پیربزرگ طریقت راه عشق را می جوید اما بیراهه می رود، اختیار از دست می دهد ، لگام به دختر دیر می دهد. در پایان خویش را می یابد ، از دسیسه های اهریمن می گذرد به چه قیمتی؟ بعد از اینکه رسوای عالم شد؟ ان نیز زمانی مؤثر واقع می شود که به خاک می افتد و نفس آخر را می کشد. ایزد دانا و عز و جل فریاد رسش می گردد و پیر طریقت را ازعجز و ناتوانی به پا در می آورد و حکمت آفرینش را به او نمایان می سازد.
- ۰ نظر
- ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۴۱