zeka

در همه حال ، زمان می گذرد و انسان عاقل و کاملتر می شود.

zeka

در همه حال ، زمان می گذرد و انسان عاقل و کاملتر می شود.

عیدتان مبارک

دوشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۴۲ ب.ظ

عیدتان مبارک

دم دمای غروب به بهانه خرید به بازار رفتم. انصافا جای سوزن انداختن نبود. آدمهایی متفاوت با قیمتهای متفاوت دیده می شد.من مشغول صحبت با مغازه دار بودم که دو سه خانم به مدیگر می گفتند آیا نیم کیلو سنجد بما خواهد داد یا نه؟ دیگری گفت: فکر نکنم آخر سرشان شلوغ است. من اشاره ای به مغازه دار کردم او منظورم را فهمید. پرسید؟ خانم سنجد می خواهید؟ گفتند: بله نیم کیلو لطفا! با اینکه مشتریان زیادی جلو مغازه صف کشیده بودند. بلافاصله کار آنها را راه انداخت از ادبش خوشم آمد. منهم خرید خودم را کردم و بطرف خیابان براه افتادم. دیدم خیابانها هم شلوغ است. دست فروشها هم بازارشان گرم بود. آنها نیز مشتریان خود را داشتند . خوشحال شدم که لااقل در عید هرکسی بنوعی بسوی سال نو می روند و همه در شادی همدیگر شریک می گردند. . البته بسیارمتفاوت. در این حین پیرمردی عبور می کرد با خود حرف می زد. پس چرا می گویند مردم پول ندارند اگر پول ندارند چرا همه در خیابان هستند. من در جواب به او گفتم: سن و سالی از شما گذشته، شما که باید خوب این چیزها را درک کنید چرا فکر نکرده سخن می گوئید؟ وقتی براه افتادم،با خود گفتم: من آرزو ندارم مانند پرندگان سبکبال در آسمان لایتنهاهی پرواز کنم، آرزو ندارم در بستر گلها لاله و بنفش بچینم، آرزو ندارم یاقوت دریا باشم، اما آرزو دارم همه انسانها در جهان با صلح و آرامش زندگی کنند و هیچ جنگی نباشد تا خانواده ای داغدار گردد.                                                                                                               

                                                                                                                         

  • شهروز افضلی مقدم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی