...
....
من در غفلت بسر می برم اما شما بیدارید، من جازده ام اما شما ناظرید، من دوست و دشمن را نمی توانم از هم تفکیک کنم اما شما آگاهید. من زمینی ام و قدرتم آنقدر نیست که حتی پیرامونم را بشناسم اما شما شناخت نامحدودی دارید . من در ردیف بیچارگان قرار گرفته ام و قادر نیستم کلام عادی را برزبان بیآورم. من در مسیری قرار دارم که نمی توانم گامی بجلو بردارم و نه عقبگردی داشته باشم. طوفان وقتی بیاید بر صغیر و کبیر رحم نمی کند . من طوفان زده ام. خواستم راه عارفان را پیشه گیرم بخود گفتم: ای انسان بی تدبیر ، تو هنوز هنر زیستن را نمی توانی بیآموزی چگونه می توانی هم کلام خدا شوی؟ تو می خواهی می نخورده مست شوی؟ تصمیم گرفتم دست از این دنیا بشویم لااقل خود باشم و موجبات خسران دیگران نشوم.
- ۹۴/۱۱/۲۸