حرمت قلم
-
حرمت قلم!
قلم ! اینهمه از محتویات زندگی می نگاری ، از حکایتها و شکایتها، از درد و رنج، از شادی و غم، از خشنودی اجباری خسته و دلمرده نمی شوی؟ از اینکه حکم می نویسی لذت می بری؟ از اینکه در دنیا غوغا بپا گردد و خانه ای ویران شود و انسانها آواره کوه و بیابان شوند؟ از اینکه سرپناهی نداشته باشند و به دشت و بیابان سرنهند خشنود می شوی؟ قلم! می دانم که خواهی گفت: ما ابزاری بیش نیستیم .آنهایی که از ما استفاده می برند آدمهای متفاوتی هستند . اگر در ما تقلایی ببینند زود بدورمان می اندازند و دیگر ما بکارشان نمی آییم. قلم! خشنودی تو برای نوشتن چه زمانی خواهد بود؟ آن زمان که برای بشریت چند گامی بجلو بردارند؟ آنزمانیکه علم و فناوری ، تحقیقات در زمینه پزشکی از درد و رنج انسانها بکاهد؟ یا آنزمانیکه در جهت مترقی شدن زندگی ، برای رهایی انسانها از درد و رنج گامی بردارند؟ از حد خود عدول نکن، جلوی زیاده خواهانی را که از ما استفاده می برند را بگیر. بایست نگو که معذورم ! ما ابزاری بیش نیستیم؟ کسانیکه از ما بهره می برند باید که حرمت قلم را نگه دارند.
- ۹۴/۰۴/۲۱