بنیان زندگی
بگفت تکلیف هیچ چیزی روشن نیست درویش به آرامی سرش را بلند کرد و گفت: بی آنکه عجولانه و نسنجیده سخنی بگویی دست از خواسته های نامعقول بردار، کاری کن که پایدار و ماندگار بماند . اگر می خواهی کمی اندیشه کن. ببین بنیان زندگی از اول سر و سامانی نداشته است. همیشه در حال تغییرات و دگرگونی های ناخواسته است. چرا که کار را به کاردان نسپرده اند به همین سبب تو که خوب می دانی زمان می گذرد و زندگی نیز در پیرامون خود شاهد جریانات همچون خیانت، گرسنگی،فلاکت،درد و رنج، بی عدالتی، فساد و شرارتهای فراوانی مواجه می باشد.حال تو می خواهی لطیفه گویی کن ماها اگر هنری داشته باشیم می توانیم فعالیتهای اجتماعی خود را با سخاوت و مهربانی طی کنیم. با همنوعان تفاهم داشته و از شرارتها بیزاری بجوییم . آنچه در حکمت و تقدیراست و از حدس و گمان خارج است پیروی کنیم و عوام نباشیم، فریب نخوریم تا اینکه استقامت و پشتکار ما را به منزلگاه برساند.
- ۰ نظر
- ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۲